به نام او

بعد از یه مدت زیاد ، شروع جدیدی میخوام داشته باشم . ( خلاصه میرم سر اصل مطلب )

نتایج کنکور ارشد اومد و بازهم دوباره نتیجه ی بدست اومده خیلی با اون چیزی فکر می کردم فاصله داشت ، خیلی !

سر کنکور کارشناسی هم همین اتفاق برام افتاد و اون موقع این رو یه شکست بزرگ برای خودم تلقی می کردم چون واقعا براش تلاش کرده بودم اما بعد از گذشت 5 سال از اون موقع فهمیدم که هیچ اتفاقی بی حکمت نیست .

اما الان بعد از گذشت 5 سال دوباره همون حس رو دارم و هنوز نتونستم باهاش کنار بیام که چرا اینطوری شد . اصلا چرا باید اینجوری بشه ، البته یه تفاوت با قبل داره ، اونم اینه که من این بار فقط یک ماه تلاش کردم ، در صورتی که میتونستم این یه ماه رو بکنم 6 ماه و به نتیجه ی مطلوبم برسم اما ....

( امیدوارم که باز هم زمان بتونه این مشکل منو تو خودش حل کنه )

5 سال قبل زمان انتخاب رشته مشکلی به اسم " ماندن یا رفتن " رو نداشتم اما زمان انتخاب رشته ی ارشد این مشکل به اوج خودش رسید !

دوراهی بزرگی بود :

میتونستم بمانم و اون آرمانشهری که براش تلاش کرده بودم رو آبادتر کنم .
میتونستم برم و در یک جای جدید با یه سری ادم جدید سر  کله بزنم و دوباره از نو شروع کنم .

شاید تو نگاه اول مسخره به نظر بیاد و همه بگن که معلومه که باید میموندی ، اما من مسیر دوم رو انتخاب کردم .

مسیری که باعث میشه آرمانشهرم رو ول کنم و برم تو یه دنیای جدید ، انتخاب خیلی سختی بود و واقعا عذاب آور اما انجامش دادم .

یادم میاد زمان وارد کردن کد رشته ها تو سایت سازمان سنجش نزدیک بود گریه ام  در بیاد اما خیلی مقاومت کردم ، حتی کد رشته هامو جابجا کردم که بمونم تو همون آرمانشهرم اما در لحظه ی آخر تیر خلاصو زدم . من باید دوباره ساخته می شدم ، در یک فضای جدید با یه موقعیت جدید .

جایی که کسی منو نشناسه و برای رسیدن به هدفم خیلی خیلی بیشترتلاش کنم ، میدونم ورود به این دنیا ممکنه منو بزنه زمین اما باعث میشه که مقاومتم خیلی بیشتر بشه !

" ماندن یا رفتن "، هنوزم نمیدونم جوابم چیه ولی من رفتن رو به موندن ترجیح دادم !

فعلا والسلام